بسته
(0) کالا
هیچ محصولی در سبد خرید شما وجود ندارد.
بخش های آکادمی فوتبال دُرفَک البرز
    فیلترها
    Preferences
    جستجو
    خبرخوان

    مقالات دُرفَک

    ارزش های اتاق رختکن در فوتبال | آیا فرهنگ سازمانی در برنامه باشگاه فوتبال شما وجود دارد؟
    0 ارزش های اتاق رختکن در فوتبال | آیا فرهنگ سازمانی در برنامه باشگاه فوتبال شما وجود دارد؟

    ارزش های اتاق رختکن در فوتبال

    رختکن باشگاه حرفه ای فوتبال مکانی پر از معنای عمیق است. برای بازیکنان این مکان پناهگاهی است که در آن به روش خود میتوانند خود را از نظر ذهنی برای بازی آینده آماده کنند.

    تشریفات در رختکن ها متولد می شوند. برخی از بازیکنان هدفون خود را به گوش می‌ زنند، ذهن خود را پاک می‌کنند و عملکرد آینده خود را تجسم می‌کنند. دیگران از آن به عنوان فرصتی برای پیوند با هم تیمی های خود و ادامه کار بر روی آن جو مهم استفاده می کنند.

    همچنین جایی است که مدیر یا سرمربی فوتبال قبل از بازی، در نیمه دوم و بعد از بازی با بازیکنان ملاقات می کند. اینجا جایی است که شکست های مشترک بیش از همه می سوزد و جشن ها شلوغ ترین و پرهیاهو هستند.

     

    اینجا جایی است که همه نگاه ها به خاطر اشتباهات به شما دوخته می شود و دست دادن و در آغوش گرفتن برای اجرای عالی توسط هم تیمی ها صورت می گیرد. آن چیزی که بیش از یک مکان، بیش از یک اسم است.

    می تواند نماینده کل تیم باشد. ما از مدیرانی صحبت می کنیم که "اتاق رختکن فوتبال" را برده یا از دست داده اند. این همان اندازه است که رختکن می تواند برای یک تیم فوتبال مهم باشد.

     

    اگر خود رختکن فوتبال، به معنای مکان فیزیکی، کمتر پناهگاه و بیشتر عامل حواس پرتی باشد، چه؟ چه می شود اگر رختکن فوتبال به جای پرورش دادن، پتانسیل و ترکیب یک تیم را از بین ببرد.

    تصور کنید شما مدیر یا سرمربی تازه استخدام شده یک تیم فوتبال برتر اسپانیا هستید و متقاعد شده اید که رختکن، یعنی نه تنها بازیکنان، بلکه فضا نیز باید فوراً تغییر کند.

     

    این دقیقاً همان احساسی بود که رافا بنیتز زمانی که در سال 2001 هدایت والنسیا را بر عهده گرفت، داشت. پس از ورود، بلافاصله احساس کرد که چیزی درست نیست.

     

    برای یک چیز، بسیاری از هواداران و حتی رسانه ها نگران بودند که والنسیا بنیتز را انتخاب کرده باشد، در آن زمان یک مربی نسبتا جوان و بی تجربه بود که تنها تجربه اش مدیریت تیم های دسته دوم بود. او تجربه حضور در لیگ برتر لالیگا را نداشت. چشم ها به او دوخته شد. لالیگا همچنان تحت سلطه بارسلونا و رئال مادرید بود که به خودی خود چالش بزرگی را برای سرمربی جوان ایجاد کرد.

     

    او البته در زمان ورودش چند بازیکن خوب در تیمش داشت، از جمله کانیزارس که شاید بهترین دروازه بان فوتبال جهان در آن زمان به حساب می آمد. با این حال، بدیهی است که تیم به تقویت نیاز دارد.

    با این حال، این حس آزاردهنده وجود داشت که چیز دیگری درست نیست. تاکتیک؟ استراتژی؟ سبک بازی؟ شهود بنیتس به او گفت که این چیز دیگری است.

    شاید به اندازه کافی گرسنه نبودند. از خود راضی بود؟ فقدان رفاقت یا جو تیمی؟ او می‌دانست که می‌خواهد در والنسیا چه دستاوردی داشته باشد، و برای این کار تیمی از بازیکنان گرسنه و متواضع نیاز دارد که تا آخرین ثانیه برای یکدیگر بجنگند.

     

     

    بنابراین، مدیر جوان ابتدا باید روی چه چیزی تمرکز کند؟ اتاق رختکن! نه تیم، بلکه اتاق. خود اتاق فیزیکی رختکن!

    بنیتز برای اینکه بازیکنان ارزش‌ها و رفتارهایی را که احساس می‌کرد منجر به موفقیت می‌شود درک کنند، گامی رادیکال برداشت و دستور داد که رختکن از هرگونه تجملات پاک شود.

    جکوزی و آینه های تمام قد رفته بودند

    دیگر نیازی به استراحت در آب گرم،

    تمرکز بر روی تصویر، مو یا مد پس از تمرین نیست.

    او نمی خواست که بازیکنان با نگاه مداوم به خودشان در آینه مشغول خودشان باشند.

    از این به بعد، تمرکز روی خود نیست، بلکه روی تیم خواهد بود.

    او با حذف وسایلی که رفتارهای فردی را تقویت می‌کنند، تمرکز جدیدی بر گرسنگی که یک تیم از بازیکنان برای دستیابی به چیزی واقعاً قابل توجه باید داشته باشند، به ارمغان آورد.

    او می خواست آنها روی یکدیگر تمرکز کنند تا بتوانند با هم بجنگند و به اهداف مشترک برسند.

     

    رختکن جدید والنسیا تأثیر مفید دیگری نیز داشت. بازیکنان شروع به رفتار متواضعانه‌تر، سربه‌ زیرتر و بهتر با هواداران خشمگین و طبقه کارگر Valencianista کردند.

    ناگهان، بازیکنان فقط ستاره های فوتبال نبودند، بلکه قهرمانان محلی واقعی بودند که هواداران خود را به شیوه ای واقعی نمایندگی می کردند.

    رویکرد بنیتز نتیجه خوبی داشت. بازیکنان والنسیا به شهرت رسیدند و در مقابل هواداران و رسانه‌ها به عنوان تیمی قوی‌تر از بارسلونا و رئال مادرید ظاهر شدند که در آن زمان بازیکنان مشهورتر و پردرآمدتری داشتند، البته به دلیل بودجه بیشتر. ارزش های باشگاه و بازیکنان بیشتر با ارزش های هوادارانش و خود شهر والنسیا مطابقت داشت. این به خودی خود یک دستاورد قابل توجه بود.

     

    **[خرید آنلاین انواع توپ های فوتبال و فوتسال با بهترین کیفیت و قیمت (جهت خرید عمده تماس بگیرید)]

     

     

    در دوران تصدی بنیتز در والنسیا در سال های 2001-2004، او و تیم به دستاوردهای تاریخی دست یافتند. از جمله دو قهرمانی لالیگا و یک جام یوفا. بازیکنان او به بازیکنان مشهور فوتبال تبدیل شدند، از جمله دیوید آلبلدا، کانیزارس و میگل آنخل فرر مارتینز، معروف به میستا. کل باشگاه یکی از بالاترین نقاط عملکرد و هیجان را در تاریخ رنگارنگ و داستانی خود تجربه می کرد.

    اعتماد به بازیکنان و بنیتز به عنوان سرمربی در بالاترین حد خود بود. چرا؟

     

    شاید همه چیز نتیجه یک تصمیم بنیتز برای تغییر رختکن باشد. تمایل او به تغییر جو و فرهنگ سازی در باشگاه و حک کردن ذهنیتی جدید در هر فردی که با آن ارتباط دارد، پایه های سه سال موفقیت پایدار در فوتبال را بنا نهاد.

    این چیز بسیار عمیقی است و نیاز به آینده نگری، اعتماد به نفس و شجاعت دارد. تا به امروز، والنسیا رختکن را به همان سبکی که بنیتز خواسته بود حفظ کرده است. این به عنوان یادآوری ملموس از فرهنگی است که بنیتس در آن سه سال شگفت‌انگیز به عنوان سرمربی به باشگاه آورده است، و یادآوری این است که ارزش‌هایی که او در آن زمان گنجانده بود، امروز به همان اندازه قوی و مهم باقی مانده است.

     

    با پیوستن به والنسیا، هر بازیکن جدیدی با داستان رختکن والنسیا آشنا می شود و در مورد ارزش ها، رفتارها و انتظاراتی که باشگاه از آنها دارد صحبت می شود. این آیین به عنوان یادآوری ملموس از تأثیر عمیق و معتبر بنیتز بر فرهنگی است که تا به امروز در والنسیا وجود دارد.

     

    مربیان فوتبال باید چه درس هایی از این داستان بگیرند و از آن برای تأثیرگذاری بر فرهنگ باشگاه های خود استفاده کنند؟

    قبل از هر چیز، هرگز تأثیری را که می توانید به عنوان مربی، مدیر باشگاه یا سرمربی داشته باشید، دست کم نگیرید. چه در یک باشگاه جوانان و پایه، چه در باشگاه نیمه حرفه ای یا حرفه ای، پتانسیل و مسئولیتی که برای تأثیرگذاری و القای فرهنگ و ارزش ها دارید، مهم و شاید مهم ترین شغلی است که دارید.

     

    موفقیت شما به عنوان یک معمار فرهنگ باشگاهی آسان نخواهد بود و البته مسلم نخواهد بود. این امر مستلزم توسعه شخصی از نوعی است که شما را ملزم می کند ابتدا روی خودتان کار کنید.

    این فقط در مورد داشتن بهترین تاکتیک ها، با استعدادترین بازیکنان یا بزرگترین بودجه نیست. همچنین ربطی به شانس یا زمان خوب یا شرایط ندارد.

    رهبری مؤثر فوتبال (اصطلاح کامل‌تری نسبت به «مربیگری») تلاشی متمرکز و عمدی است که هدف آن متقاعد کردن و سپس تبدیل کردن بازیکنان، کارکنان و کل باشگاه به سمت اصول و ارزش‌های اصیل و عمیق است که به اعتقاد شما موفقیت را برای باشگاه به ارمغان می‌آورد.

    این تلاش باید در مسیر مثبت و سازنده حرکت کند و مانند یک راننده اتوبوس همه را سوار کنید. این کار نمی کند مگر اینکه همه سوار شوند. و اگر کسی به گونه‌ای مقاومت کند که تلاش‌ها را به سمتی منفی بکشاند، سازمان بدون آنها احتمالاً وضعیت بهتری خواهد داشت. تصمیمات سخت در این نوع تلاش اجتناب ناپذیر است.

     

    آنچه ما در اینجا واقعاً در مورد آن صحبت می کنیم فرهنگ باشگاه است. فراتر از تاکتیک ها، نتایج، محیط تمرین و اقتصاد، این واقعیت نهفته است که هر اتفاقی بیفتد (یا رخ ندهد) توسط فرهنگ باشگاه هدایت می شود. نقش اصلی یک مدیر فوتبال، مدیر اجرایی یا مربی در یک باشگاه به این معنی است که نفوذ آنها لزوماً فراتر از تیم است و بر کل سازمان تأثیر می گذارد - چه خوب یا بد.

     

    با این حال، هدف فرهنگ باشگاه فقط برد، باخت یا جام نیست. ارزش واقعی در تأثیر مثبت پایداری است که می توانید بر روی بازیکنان، مربیان دیگر و خود سازمان در شرایط غیر فوتبالی داشته باشید. به این نقل قول از سفر و رویا، نوشته مایک کالوین توجه کنید: 

     

    «آمار واقعاً نگران کننده است. از میان تمام پسرانی که در سن 9 سالگی وارد آکادمی می شوند، کمتر از 1 درصد موفق به ورود به آکادمی های فوتبال می شوند. یا از طریق بازی امرار معاش می کنند. بدترین آمار از همه اینها این است که تنها 180 نفر از 1.5 میلیون بازیکنی که در هر زمان در فوتبال سازمان یافته جوانان در انگلیس بازی می کنند، به عنوان یک حرفه ای لیگ برتر تبدیل خواهند شد. این میزان موفقیت 0.012 درصد است. تقریباً این احتمال وجود دارد که در راه خانه با یک شهاب سنگ برخورد کنید.

     

    این آمار نه تنها در مورد باشگاه های فوتبال در بریتانیا صدق می کند. بازیکنان آکادمی در سراسر اروپا با درصدهای شگفت انگیز مشابهی روبرو هستند. در ایالات متحده این ارقام احتمالا بدتر است.

    تمرکز و هدف شما به حق، توسعه بازیکنان حرفه ای آینده است. با این حال، شانس بازیکنان برای رسیدن به آن هدف متعالی با رویاهای بازیکنان حرفه ای سازگاری ندارد.

     

    به عنوان یک رهبر باشگاه، شاید تمرکز و هدف شما باید بسیار گسترده تر از فوتبال باشد. شاید تجربه باشگاه فوتبال جوانان باید بیش از رویای یک قرارداد حرفه ای باشد. آیا چیز دیگری قابل دستیابی تر، شاید ارزشمندتر، وجود دارد که ما باید به عنوان یک هدف نهایی برای بازیکنان جوان شما بخواهیم؟

     

    دوباره به این فکر کنید که بنیتس با ورود به والنسیا چه کرد. او با امتیاز کار با بازیکنان حرفه ای آشکارا با عملکرد بالا مواجه بود. آنها نه بهترین بازیکنان اسپانیا بودند و نه بدترین بازیکنان. آنها در حرفه فوتبالی خود تا کجا پیش خواهند رفت؟

    هیچ کس نمی دانست، حتی بنیتز. بنابراین او روی ارزش هایی تمرکز کرد که از فوتبال فراتر می رفت. ارزش‌هایی که در عین اینکه با موفقیت در فوتبال سازگار است، مستقیماً به سایر جنبه‌های زندگی و تجارت، نه تنها برای بازیکنان، بلکه برای کل باشگاه، ترجمه می‌شود.

    با این کار، او میراث ماندگاری از فروتنی، اخلاق کاری، طرز فکر و کار گروهی از خود به جای گذاشت.

     

    واقعیت این است که اکثریت قریب به اتفاق بازیکنان جوانان باید دارای یک مسیر شغلی جایگزین در جامعه باشند. حتی اگر آنها به رده‌های حرفه‌ای فوتبال برسند، باز هم همیشه یک مصدومیت با پلن B فاصله دارند.

    بازیکنان جوان را از دنبال کردن رویاهای فوتبالی خود ناامید نکنید. برعکس، آنها را تشویق کنید که این رویاها را در باشگاهی که فرهنگ باشگاهی مثبت و معتبری ارائه می دهد، دنبال کنند.

    باشگاهی که می‌تواند بازیکنان را به سمت هدفشان که یک بازیکن حرفه‌ای است، آموزش دهد و راهنمایی کند، اما همچنین آنها را آماده می‌کند تا در صورت عدم وجود قرارداد حرفه‌ای در آینده یا نیاز به طرح B، اعضای ارزشمند جامعه باشند.

     

    پس چرا رهبران باشگاه اکثریت قریب به اتفاق تلاش خود را صرف تاکتیک‌ها و استراتژی‌های فوتبال می‌کنند و تقریباً هیچ چیز را به جنبه‌های دیگری که برای رشد انسان‌ها مهم است، اختصاص نمی‌دهند؟

    اکثر مربیان به سادگی به آن فکر نمی کنند. برای دیگران، ساده ترین توضیح این است که معتقدند فرهنگ فقط اتفاق می افتد. اگر گروهی از بازیکنان و مربیان در همان زمان و مکان حاضر شوند، یک فرهنگ خارق العاده به سادگی تحقق خواهد یافت. البته این کاملاً اشتباه است.

     

    ایجاد یک فرهنگ اصیل و تاثیرگذار نیاز به معماری عمدی و آگاهانه و اجرای روزانه دارد. این نیاز به یک تفکر فرهنگی دارد. این شاید مهم ترین تغییر مورد نیاز در باشگاه های فوتبال جوانان باشد.

    ساختن آینده باشگاه به معنای همکاری با بازیکنان جوان برای کمک به آنها برای یافتن راه هایی برای تحقق پتانسیل خود، در هر فرصتی که برایشان پیش می آید، است. یک باشگاه واقعا بزرگ بیشتر از توسعه ورزش، هوش تاکتیکی یا تسلط بر توپ انجام می دهد. یک باشگاه بزرگ ارزش های انسانی دوستی، اخلاق کاری، مبارزه مشترک، همدلی و فداکاری را ترویج می کند.

    یک باشگاه بزرگ ارزش آموزش یا هنر را تضعیف نمی کند و بازیکنان را تشویق می کند که به مطالعه خود فکر کنند و خود را برای فصل های بعدی زندگی خود آماده کنند. هرگز بازیکن را از شخص جدا نکنید. یک باشگاه بزرگ برای رشد کل فرد کار می کند.

     

    فرهنگ باشگاه شما، و توانایی شما در شکل دادن و شکل دادن به آن، تا حد زیادی توسط معماری سازمانی باشگاه هدایت می شود. در یک باشگاه بزرگ و غیرمتمرکز، تیم های انفرادی جایی هستند که بازیکنان بیشتر وقت خود را در آن سپری می کنند و بازیکنان فرهنگ باشگاه را تجربه می کنند. آنها اغلب در زمان ها و مکان های مختلف از تیم های دیگر باشگاه تمرین می کنند. در بسیاری از موارد، تیم فرهنگی را توسعه می‌دهد که متفاوت است و با هر فرهنگی که رهبران باشگاه برای کل باشگاه می‌خواهند، متفاوت است. اغلب، تنها چیزی که مجموعه ای از این تیم ها به اشتراک می گذارند، رنگ لباس و نشان آنها است.

    در نتیجه، مربی تیم فردی در بهترین موقعیت برای تأثیرگذاری بر بازیکنان خود و ایجاد یک فرهنگ تیمی است. این لزوماً به این معنی است که یک باشگاه بزرگ جوانان می‌تواند ده‌ها مجموعه فرهنگی مختلف داشته باشد، برخی مثبت و برخی منفی. برای همسو کردن دیدگاه کلی باشگاه، فلسفه و اطمینان از ثبات پیام، رهبری کاریزماتیک فوق العاده ای را می طلبد.

    چنین رهبری اغلب در باشگاه های بزرگ جوانان وجود ندارد. به همین دلیل است که بازیکنان یک تیم باشگاهی جوانان یک تجربه و بازیکنان تیم دیگر در همان باشگاه تجربه بسیار متفاوتی دارند.

     

    با این حال، اگر باشگاه شما ساختار سازمانی کوچکتر و صمیمی تری داشته باشد، رهبری باشگاه می تواند تأثیر فوق العاده ای نه تنها بر تیم ها، بلکه بر کل کارکنان باشگاه داشته باشد.

    این شرایطی است که بنیتس در والنسیا در آن قرار گرفت. حرکاتی که او با تیم اول والنسیا انجام داد، در تیم‌های آکادمی بازتاب پیدا کرد. در باشگاه جوانانی که تیم‌ها در یک مکان تمرین می‌کنند و رهبری باشگاه در همه رویدادهای باشگاهی به‌شدت قابل مشاهده است، ایجاد و اجرای هنجارها و انتظاراتی که پایه و اساس فرهنگ باشگاه خواهد بود، آسان‌تر می‌شود.

     

    از کجا شروع کنیم؟ اول، شما به یک مفهوم یا چشم انداز نیاز دارید که می خواهید باشگاه خود را با چه چیزی بشناسند. آن را بنویسید. فقط روی سبک های بازی، روش ها و سایر مفاهیم تاکتیکی تمرکز نکنید.

    مطمئناً این موارد مهم هستند، اما شما به موارد بیشتری نیاز خواهید داشت. باید عمیق‌تر به انتظارات روزانه‌ای که از بازیکنان و کادرفنی دارید وارد شوید. اینها می تواند چیزهای کوچکی باشد، مانند اینکه همه بازیکنان به تخلیه تجهیزات قبل از تمرین و جمع آوری و بارگیری آن ها بعد از تمرین کمک کنند، یا یک سیاست رفتار جانبی برای والدین. چیزهای بزرگتری نیز وجود دارد، مانند فلسفه توسعه باشگاه و نحوه برقراری ارتباط با بازیکنان و والدین تا همه در یک صفحه باشند. بدیهی است که برای ایجاد فرهنگ باشگاهی چیزهای بیشتری از این نمونه ها وجود دارد. و در پایان این شما هستید که آن را اجرا، ترویج و اجرا می کنید. شما باید با مثال رهبری کنید. فرهنگ باشگاهی واقعاً معتبر و پر جنب و جوش فقط فهرستی از کلمات نیست، بلکه باید آن را زندگی کرد.

     

    ایجاد یک فرهنگ باشگاهی معتبر کار دشواری است، اما این دقیقاً چیزی است که یک باشگاه بزرگ را متمایز می کند.

    آسیاب بازیکنان فوتبال:

    ما می دانیم که "آسیاب های بازیکن" چگونه به نظر می رسند. تمرکز در آنجا به شدت بر پیروزی به هر قیمتی است، حتی اگر هزینه آن آسیب روحی یا حتی فیزیکی برای بازیکن باشد. بازیکنان نرخ بالایی از فرسودگی و آسیب را تجربه می کنند و در نهایت به طور کامل ورزش را ترک می کنند. این امر به ویژه در سنین پایین تر مضر است زیرا آمارهای جهانی نشان می دهد 70 درصد از بازیکنان جوان تا سن 13 سالگی ورزش را ترک می کنند.

     


    به جای اینکه به یک آسیاب بازیکن بسنده کنید، برای یافتن تعادل بهتر تلاش کنید. مطمئناً، مربیان باید یک آموزش فوتبالی مؤثر و سرشار از آموزش های تاکتیکی و فنی ارائه دهند. روش تمرین و، امیدوارم با چشم انداز کلان باشگاه. اما مانند رافا بنیتز، شما باید بخواهید چیزی بیش از یک مربی صرف باشید. در نهایت بالاترین و بهترین هدف شما این است که انسان ها را در چارچوب فوتبال توسعه دهید. به این ترتیب، ممکن است آلبلدا، کانیزارس یا میستای بعدی را توسعه دهید، اما قطعاً هر یک از بازیکنان خود را به اعضای ارزشمند جامعه تبدیل خواهید کرد که به باشگاه شما با القای ارزش هایی که باعث موفقیت آنها شده است، اعتبار می دهند. 

    پی نوشت اول: اگر فکر میکنید این مطلب مفید بود آن را برای سایر دوستانتون ارسال کنید

    پی نوشت دوم: نظرتون را در پایین این مطلب به اشتراک بگذارید و اینکه آیا تجربه ای دارید که برای ما و سایر دوستانمان مفید باشه.

    باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز، تلاش دارد تا همگام با تمرینات بهترین آکادمی های فوتبال دنیا جلو رفته و استعدادهای بهتری را به فوتبال ملی و باشگاهی ایران معرفی کند. شما نیز می توانید عضو باشگاه درفک البرز شده و در مسیر حرفه ای شدن قدم بردارید. 

    ثبت نام در بهترین مدرسه فوتبال کرج fcdorfak best soccer school in alborz and karaj

    مدرسه فوتبال در کرج

    بهترین مدرسه فوتبال در گوهردشت کرج

    بهترین مدرسه فوتبال در عظیمیه کرج

    بهترین مدرسه فوتبال در باغستان کرج